تا
%0
تخفیف
زعفرانیه
سوالی دارید ؟ از فروشنده بپرسید
0 خرید تا امروز
0.0
0 نظر
تجریش دیگر یک دهکده کوچک نبود!
همه تهران را از گلوبندک و طرفهای بازار آدرس میدهد این پدربزرگ من. نه فکر کنی آلزایمر دارد و برای یاد گرفتن چیزهای جدید دیگر خیلی کهنسال شده است؛ نه، پدربزرگ من با نزدیک به ۸۰ سال سن انسان بسیار باهوشی است و البته مهندس قدیم شرکت نفت هم بوده است و به قول خودش همه کارها را از انگلیسیها و آمریکاییها یاد گرفته است. آدمی است که در دوران خودش بسیار مدرن بوده است. ماشینهای آخرین مدل میخریده، هر وسیله صوتی مانند انواع ضبط صوت که میآمده، میخریده است و کلا در دوران خودش به روز بوده. یک بار که عکسهای قدیم را میدیدم، گفتم: «باباجون! تو این قدر به روز بودی، الان چرا از انقلاب پایت را آنطرفتر نمیگذاری؟» او هم در جواب با اخمی گفت: «اون موقع سرعت تغییر کم بود. از یک ماشین تا ماشین دیگر، اگر تازه میخواستم عوضش کنم و بهروز باشم حداقل چهار پنج سال طول میکشید. اما الان اگر هر ماشین جدید که میآید بخری، باید ماهی یکبار ماشین عوض کنی. یا همین ضبط صوت، بیست سال طول کشید تا از صفحه گرامافون به نوار کاست برویم. الان این سیدیها نیامده، همه شماها دارید عوضش میکنید و با موبایلهایتان آهنگ گوش میدهید. خیلی سرعت زیاد شده.»
اما بابابزرگ مشکل بزرگی دارد که به خاطرش با مامانبزرگ حسابی جر و بحثش میشود و آن هم کفش است. چند وقتی است که آرتروز زانوی بابابزرگم عود کرده و دور از جان، احتمال دارد یکجا نشین شود. برای همین هم این چند وقته از امیریه، محله خودشان، میرود منیریه و دنبال کتانی میگردد که به زانوهایش فشار نیاورد و تا دلتان بخواهد جنس بنجول به این پیرمرد قالب کردهاند.
او مارکهای کتانی را نمیشناسد و آنجا هم که تا دلت بخواهد، جنس تقلبی و فیک و چه میدانم آشغال، ریخته. البته باباجان هم مشکلش این است که سر کیسه را شل نمیکند وگرنه آنجا هم برندهای معتبر هست. خودش تنهایی میرود آنجا و میبیند چه چیزی به قول خودش «ارزون و لرزون و غلتون» است، میخرد و میآورد و نه «لرزون» از آب در میآید و نه «غلتون»! دو ماه نشده، کف کتانی کج میشود و دوباره آخر شبها یواشکی میگردد دنبال زانوبند. آن موقع است که مامانجان جیغش هوا میرود که «مگه تو نگفتنی کفش خوب خریدم؟ چرا باز زانوت درد میکنه؟»
این بود که مامانجان در یکی از پنجشنبهها که رفته بودیم سری به آنها بزنیم، دست به دامنم شد که «تو را به خدا یه جفت کفش خوب برای بابابزرگ بگیر.» من هم گفتم: «آخه مامانجان، کفش مثل پیراهن نیست که بروم یک ایکسلارج برایش بخرم، بپوشد و راضی هم باشد. باید برود پا بزند.» مامانبزرگ هم گفت: «اصل موضوع همینه که تو «نبات بابابزرگتی». تو میتونی ببریش جای درست و حسابی. با من که نمیاد.» تازه دوزاریم افتاد که بله، مأموریت اینه که بابابزرگ را ببرم یک جای حسابی.
من هم گفتم: «باشه. میبرمش پالادیوم، یک کفش توپ براش میخرم.» بابابزرگ یک عادت خوبی دارد: اینکه سر هرچی شرط ببنده، سرش میمونه. برای همین بساط تخنه نرد را، که تفریح خانوادگی ماست، گذاشتم و کری هم حسابی خوندم و البته دو سه دستی به بابا باختم. اما بعد، کار را به شرط و این حرفها رساندم و گفتم: «اگر باختی، باید من را یکجایی ببری کباب بدی.» گفت: «باشه یه رفتاری هم مال تو.» گفتم: «اونجاها نمیام. باید به انتخاب من باشه.» همین شد که بعد شام که چشمهای بابا سنگین بود، به هر ضرب و زوری که بلد بودم و هر جرزدنی که میدانستم و میتوانستم، بابا را بردم. گفتم: «آقا بیا بالا شرط را!» در این راه مامان بزرگ هم خیلی کمکم کرد و با تشویق بیوقفه، امان بابا را برید. وقتی هم که بردم، نبات مامانبزرگ را آنچنان ماچی کرد که نگو.
اول زیر بار نمیرفت بابابزرگ. میگفت: «من این جا سوسولیا نمیام.» ولی وقتی که دید هم من و هم بابا و مامانم و هم مامانبزرگ داریم حسابی علیهش قیام میکنیم، راضی شد بیاید. قرار شد پنجشنبه عصر برویم و من هم تا هفته آینده حسابی کتانیهای مارکهای مختلف را نگاه کردم و البته سایت پاساژ پالادیوم را هم، که البته بسیار پر و پیمان است، زیر و رو کردم تا ببینم چه میتوانم برای بابا بزرگ گیر بیاورم. البته دست پر هم بودم، چرا که نمایندگی نایک و چند برند دیگر در پالادیوم شعبه دارد. روز قرار بابا را سوار کردم و بردم آنجا. در راه که بودیم، بابابزرگ گفت: «آدرس این پالادیوم که میگویی کجاست؟» من هم گفتم: «دور و ور زعفرانیه.» بابابزرگ برای اولین بار در عمر من از شنیدن اسمی بالای میدان انقلاب چهره در هم نکشید و رفتن به آنجا را رد نکرد. من که تعجب کرده بودم گفتم: «بابا چیه؟ اسم بالای میدان انقلاب را شنیدی و حرفی و متلکی، چیزی نگفتی؟»
بابا بزرگ گفت: «منطقه شمیران اون موقعها یه ده بود. همین زعفرانیه میآمدیم، جات خالی کباب میزدیم. حالا داریم میریم خرید. دهی بود، حالا شده شهر! دنیا تغییر میکنه دیگه باباجون.»
پارکینگ پالادیوم هم تا دلتان بخواهد جا دارد. ما هم ماشین را آنجا گذاشتیم. مجتمع پالادیوم، به خاطر معماری بسیار خوبش، طوری است که هیچ کسی با قدم زدن در این پاساژ بزرگ خسته نمیشود. وقتی ماشین را پارک کردیم، بابا بزرگ گفت: «میدونی پالادیوم یعنی چی؟» گفتم: «نمیدونم.» و بابا بزرگ که مهندس قدیم مملکت است، گفت: «پالادیوم اسم یک فلز است که از فولاد هم مقاومتر است و هم بسیار انعطافپذیر است و هم خیلی زیباست. یادش بخیر! برای یک کاری مجبور شدیم یک مقدار آن را کلی پول بدهیم و بخریم. خیلی جالب بود.»
اینها را که میگفت، دیگر رسیده بودیم دم در نمایندگی. وارد شدیم و خیلی راحت یک کتانی بسیار خوب و البته گران، برایش خریدم. مدل کتانیاش ۲۰۱۶ بود. وقتی پایش کرد، گفت: «پسر انگار دارم روی ابرها راه میروم.» بعد از کتانی فروشی، من دیگر گفتم برگردیم، چون نمیخواستم با گردش در پالادیوم پاهایش درد بگیرد. وقتی داشتیم میرفتیم، گفت: «این پالادیوم رستوران هم دارد؟ بوی غذا که میآید.» گفتم: «نمیخواد بابا. بیا بریم خونه.» گفت: «پسر جون باید من به شما یک شام حسابی بدم که باز هم هوس کنی بابابزرگ را ببری وگرنه انگیزه دیگری که نداری.» این شد که بردمش فودکورت پالادیوم. وقتی که دید هم رستورانی مانند اسپیو با غذاهای شاهکارش در کنار یک فست فود و یک رستوران ژاپنی هست، حسابی خوشش آمد. البته هردو باقالیپلو با ماهیچه خوردیم.
بابابزرگ تا مدتها برای همه تعریف میکرد که «بله. در ده تجریش یک پاساژی زدن به اسم پالادیوم که آقا چنین است و چنان است و از همه مهمتر، باقالیپلو با ماهیچه بهت میده حظ کنی.»
من هم که هموراه نبات بابابزرگ و مامانبزرگ بودم، نباتتر شدم. دفعه بعدی کجا ببرم بابا بزرگ را، خدا میداند، ولی فعلا با همین پالادیوم خوش است.»
در صورتی که تخلفی از فروشندگان مشاهده کردید لطفا با ما در میان بگذارید
امتیاز و نظر کاربران ()
زمان سرویسدهی :
با هماهنگی
روزهای سرویسدهی :
با هماهنگی
آدرس :
زعفرانیه، مرکز تجاری پالادیوم
چگونه می توانم از تخفیف مرکز خرید پالادیوم استفاده کنم؟
از بین پیشنهاد های ارائه شده در همین صفحه، پیشنهاد مورد نظر را انتخاب و تعداد آن را مشخص کنید، سپس روی دکمه خرید کلیک کنید.
پیش از مراجعه به مرکز خرید پالادیوم باید به چه نکاتی توجه کنم؟
قبل از خرید، اطلاعات مرتبط با هر پیشنهاد را به دقت بررسی کنید. ممکن است برای استفاده از خدمات مرکز نیاز به هماهنگی قبلی وجود داشته باشد. برای این منظور از اطلاعات تماس موجود در صفحهٔ پیشنهاد استفاده کنید و راهنمایی بیشتر را از مرکز ارائه دهندهٔ خدمات بخواهید.
اگر مغایرتی بین اطلاعات ثبت شده در تخفیفان و خدمات دریافتی مشاهده کردم، چه کار کنم؟
چنین مواردی را از طریق پشتیبانی به ما اطلاع دهید. پس از بررسی موضوع، میتوانید 100% مبلغ را با استفاده از شرایط "تخفیفان صد" پس بگیرید.
آیا پس از خرید باید از خدمات خریداری شده پرینت گرفته شود؟
خیر، تمامی مراحل خرید و استفاده از تخفیف ها به صورت آنلاین و الکترونیکی انجام می شود.
در حال حاضر برای این مرکز پیشنهاد فعالی موجود نیست!